پانیساپانیسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

panisa

سلام دخترک پاییزی من

1393/8/12 12:48
نویسنده : SEDIMAMAN
282 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم ببخشید خیلی وقت که فرصت نوشتن پیدا نمیکنم نمیدونم وقتی مادر بشی این متوجه میشی که مادر یعنی همش درگیر زندگی و مشکلاتش در عین حال باید مادر باشه پرستار باشه اشپز باشه خیاط باشه بافنده باشه اوف کلی کارباید بکنه وقتی خودش مریض باید بازهم سر پا باشه تا نظم خونه بهم نخوره پانی مامان الان دوسال دوماه کامل داری خیلی پیفت داشتی تو همه چیز حرف زدن و کارهات اماااااااااااااااااا..................خیلی خیلی شلوغ میکنی یا هتر بگم اذیت میکنی هر جایی هم که میریم دیگه اتیش میسوزونی هنوز موفق نشدم از پوشک بگیرمت اما چند شبی هست تو تخت خودت اما تو اتاق من میخوابی گاهی هم بهانه میکنی بیای تو تخت من بخوابی گاهی اینقدر بهانه میگیری که کلافه میشم خیلی تنهایی هم بازی نداری حتی تو همسایگی یا تو فامیل تنها سر گرمیت منم مدادم به جونم غر بزنی راستی تاز متوجه شدیم که زن عموت باردار سه ماهه پانی دخترم شیرین زبونی هات خیلی خوبه دوست دارم

میگی مامان ناسه (ماما دوس دالم)

بابا دوس دارم

به خرگوش عمه ات میگی صندق بی شعوله اسمش گذاشتیم فندق

به اب هلویا اب میوه میگی اب لی لو

شیر میخوای میگی شیله بده

به مامان بابات میگی مینا مینا ااااه

به بابات میگی مهدی جون

به دختر عموت میگی تینا میگی نینا نیا

به دختر عمه ات هستی میگی هسی

وقتی کارت میکنی بعد میای میگی  مامان جیش یا پی پی میکنی دماغ میگری میای میگی ام ام ام

اصلا غذا نمیخوری هرچی هم بهت میدم می مالی رو فرش و مبل و از بسگویت و غذا و...

هرجا ماشین میبینی میگی ماشین منه

عاشق بیرون رفتنی ومیگی ددر

از حموم بدت میاد میگی نه میتسم

کلی هم گریه میکنی تو حموم مدتی همه که گیر داده بودی گوشی من بازی پو پو اونم بلد نبودی همش میرفتی تو برنامه های دیگه و مدادم غر میزدی

میوه ها رو کامل بلدی دفتر نقاشی میاری برای خودت الکی خط خطی میکنی به من نشون میدی از اینکه برات کتاب شعر کودکانه بخونم خوشت میاد

درضمن یک هفته رفتیم مشهد تو اول بارت بود درموردش نمیگم چون واقعا خیلی بهم سخت گذشت اینقدر اذیتم کردی که شد یه خاطره تلخ خودمم که اونجا مریض شدم و همراه پدر بزرگ ومادر بزرگت هی وای من

دختر دوست داشتنی من میای دست میندازی گردنم اینقدر بوسم میکنی که همه حسودی میکنن

گاهی هم سرم داد میزنی حتی منو می زنی

اب لیموشیرین دوست داری  یه تاب داری تو خونه که مدادم دوست داری باهاش بازی کنی

معنی دوست داشتن کامل میفهمی هرچی بخوای میگی دوس دالم

به زن عموت میگی سمی نا سمیرا

به سس قرمز میگی انشتی دوس دالم

در کمد هارو باز میکنی و خوراکی میاری واز هرکدوم یه ذره میخوری بقیه اش خراب میکنی

اهنگ و نینایی خیلی دوست داری عاشق وسایل دخترونه هستی انگشتر

مسواک دوست نداری با کلی دعوا مسواک میزنم برات اونم شبی یکبار با بدبختی دندونات  زرد شدن دارم از غصه اش دق میکنم بس پدرت دخالت میکنه تو کارم نمیزاره تو هم تا چشمت می افته بابا فرار میکنی

یه عروسک داری اسمش گذاشتی نازنین خیلی باحال صداش میکنی همه جا تقریبا باهات  بهش میگی ناسنین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سروش
4 آذر 93 10:13
سلام عزیزم ... هروقت میام به شما سر میزنم و میبینم چطور واسه اینکه یه مادر نمونه باشین دارین تلاش میکنین من هم تلاش خودم رو بیشتر می کنم .... واقعا مادر خوب بودن یه هنره ... باز هم توی وبلاگتون مطلب بذارین .... موفق باشین مثل همیشه سلام تبریک میگم قدم نو رسیده مبارک خواهر گلم دارم یه کاری شروع میکنم برام دعا کن میخوام یه شغل خانگی ادامه بدم ولی میترسم از ریسک کردن فقط دعاکن برام مرسی که با کلی مشغله بازهم به یادمی خواهر عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به panisa می باشد