13بدر
دیروز نزدیک ساعت 4بود تصمیم گرفتیم و با عمو هات و عمه اینات بریم صحرا سرد بو اما خوش گذشت
اینو بگم ها من اصلا اجازه نمیدم تنقلات ...بخوری مقصر این عمه عمو هات بودن ها تو هم کیف میکردی
این عکس هم ما اولین باریه که جلو نشستی و میترسیدم بهانه کنی منم پشت نشستم میخواستم بدونم اگر یک زمانی من نباشم می تونی بابا جایی بری تمام مسیر ساعت و خانوم بودی ممنونم دخترم
اینم هفت سین شهرمون بس که شیطونی کردی یک عکس درست درمون نداشتی مادر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی