پانیساپانیسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

panisa

تولدم 8 بهمن بود

اینقدر که این روزها سرگرم تو هستم یادم رفت بیام از تولدم بنویسم دختر نازم اما باب من کلی خوشحال کرد دستش درد نکنه ...
20 بهمن 1392

تولدم 8 بهمن بود

اینقدر که این روزها سرگرم تو هستم یادم رفت بیام از تولدم بنویسم دختر نازم اما باب من کلی خوشحال کرد دستش درد نکنه ...
20 بهمن 1392

دندونها

الهی مادر نه به اونکه درنمیامد نه به اینکه همه داره باهم درمیاد اگر درست علامت زده باشم این ها الان هم کامل نیست تقریبا نصفه نیمه است ...
17 بهمن 1392

دندونها

الهی مادر نه به اونکه درنمیامد نه به اینکه همه داره باهم درمیاد اگر درست علامت زده باشم این ها الان هم کامل نیست تقریبا نصفه نیمه است ...
17 بهمن 1392

تاب تاب عباسی

دیروز بعد زدن دومین آمپولت که مجبور بودیم شما شربت نخوردی و دکتر گفت این بهترین راه بااینکه حس پدرانه ومادرانه ما قبول نمیکرد به خودمون گفتیم این به صلاحته که واقعا هم این خوب بود اموز بهتری اما خیلی وزن کم کردی شدی 9 کیلو یک کیلو میزان کم کردی همچنان هم لب به هیچی نمیزنی حتی شر خودم خیلی سخت بودم اما تموم شد شب نخوابی و ها وبی قراری هات گل نازم خدا رو شکر الان بهتری فردا عکس تاب میزام باب مهدی دستت درد نکنه
3 بهمن 1392

تاب تاب عباسی

دیروز بعد زدن دومین آمپولت که مجبور بودیم شما شربت نخوردی و دکتر گفت این بهترین راه بااینکه حس پدرانه ومادرانه ما قبول نمیکرد به خودمون گفتیم این به صلاحته که واقعا هم این خوب بود اموز بهتری اما خیلی وزن کم کردی شدی 9 کیلو یک کیلو میزان کم کردی همچنان هم لب به هیچی نمیزنی حتی شر خودم خیلی سخت بودم اما تموم شد شب نخوابی و ها وبی قراری هات گل نازم خدا رو شکر الان بهتری فردا عکس تاب میزام باب مهدی دستت درد نکنه
3 بهمن 1392

سرماخوردگی

راستشو بخوای یک عذاب وجدان بزرگ دارم پانیسا جون نمی دونم کجا و چه جوری سرما خوردی از روز 5شنبه مریض شدی توی این 17 ماه نذاشتم مریض بشی و با افتخار به خودم می بالیدم اما الان 3 شب نخوابیدم خیلی حالت بده جز شیر خودم لب به چیزی نمی زنی بد سرما خوردی گلم از شدت سرفه کبود میشی از خواب میپری تو تب می سوزی بی حوصله و کسلی خیلی ضعیف شدی اب ریزش بینی و چشم و ترشحات سینه و عطسه و چی بگم بعضی شبها هم دلد درد داری پانیسا جون بدون مامانی چیز برات کم نذاشتم حتی از خواب و خوراک خودم میگذرم بلکه تو زود خوب بشی ناز گلم خیلی برام سخته این پست نوشتم هرکاری لازم بوده برات کردم ولی باید دوره این بیماری بگذره فدات بشم
30 دی 1392

سرماخوردگی

راستشو بخوای یک عذاب وجدان بزرگ دارم پانیسا جون نمی دونم کجا و چه جوری سرما خوردی از روز 5شنبه مریض شدی توی این 17 ماه نذاشتم مریض بشی و با افتخار به خودم می بالیدم اما الان 3 شب نخوابیدم خیلی حالت بده جز شیر خودم لب به چیزی نمی زنی بد سرما خوردی گلم از شدت سرفه کبود میشی از خواب میپری تو تب می سوزی بی حوصله و کسلی خیلی ضعیف شدی اب ریزش بینی و چشم و ترشحات سینه و عطسه و چی بگم بعضی شبها هم دلد درد داری پانیسا جون بدون مامانی چیز برات کم نذاشتم حتی از خواب و خوراک خودم میگذرم بلکه تو زود خوب بشی ناز گلم خیلی برام سخته این پست نوشتم هرکاری لازم بوده برات کردم ولی باید دوره این بیماری بگذره فدات بشم
30 دی 1392

گلچین 17 ماهگی

  این همون ژاکت که مامان مینا بافته دستش درد نکنه اینم به افتخار زهراجون مامان کیان خوشمزه دوست داشتنی راستی منو بابا عاشق اون دم ابیت هستیم ولی باید تا عید صبرکنیم  چون موهات کوتاه زیاد داره درست تو کش جمع نمیشه ...
27 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به panisa می باشد